منطق کار در جوامع سنتی و صنعتی

منطق کار در جوامع سنتی و صنعتی

بسمه تعالی

بنابر تقسیم­‌بندی دورکیم، جوامع به دو گونه سنتی و مدرن وجود دارند و وجه تمایز این دو نیز تقسیم کار می­‌باشد. بدین­صورت که در جامعه مدرن و صنعتی کارها متمایز گشته و هر کس در حیطه تخصص خویش وظایفی را بر عهده گرفته و انجام می­دهد. در این صورت، چون کارها مطابق با دانش و مهارت است، امور به نحو احسن پیش رفته و هر امری در جای خود مناسب و زیبا می­نماید. این نکته را اهل اندیشه بخوبی در خودآگاه و ناخودآگاه خویش بصورت شفاف و روشن در می‌­یابند و نیازی به تکرار آن نیست. ولی آنچه که دلیل بیان آن است، مساله ما است که مربوط به حوزۀ اندیشه و علوم انسانی است. حوزۀ فنی بواسطه ماهیت و نمود عینی‌­اش، این خوشبختی شامل حالش است که هر کسی نظر تخصصی نمی­تواند بدهد و ادعای حرفه­ای بودن نمی­تواند داشته باشد چرا که در اندک زمانی پوچی ادعا رخ می­نماید و به قول ترکها، “همدان اوزاق، کَردی­سی یاخین” مانع از حرف و ادعای بیهوده می­شود. حتی در گرایشات یک حرفه مشخص، تخصص میدان­دار است. در و پنجره­ ساز چوبی نمی­تواند ادعای ساختن در و پنجره آهنی داشته باشد و بالعکس! ولی متاسفانه این خوشبختی شامل حال علوم انسانی نیست و اوضاع در این حوزه کمی زیادی درهم و برهم است. و بالتبع متخصصان مظلوم و به کنار رانده شده! مظلوم از این نگاه که هم تعداد غیرمتخصصان زیاد است و هم اینکه آنها چون در چهارچوب مشخص و با دلیل و منطق مبتنی بر علم حرف نمی­زنند، می­توانند زیاد حرف بزنند و این را نیز به نحو احسن بجا می­آورند. بدین­‌ترتیب است که در جامعۀ بدون تقسیم­‌کار در حوزه اندیشه، بی­سوادان می‌دان­دارند و بالتبع عالمان مظلوم!

در این کوتاه سخن در پِی کشف زوایای پنهان و چرایی و چگونگی چنین­ بودگی نیستم چرا که مساله دارای ابعاد پیچیده، عمیق و مختلفی می ­باشد که نه در توان، تخصص و علم بنده است که در غیراینصورت، خویش مصداق نقد خویش خواهم گشت و نه در مجال این گفتار، که با هم‌­اندیشی مختصصان حوزه­های مختلف علوم انسانی به آن بپردازیم. هرچند که روال ما در این نشریه بر این اساس استوار است که عالمان رشته­‌ها را گرد هم آوریم و از هر کدام نیز در فضای زیسته و علم مربوطه­‌شان بهره­‌مند گردیم ولی این مهم در این مقال میسر نمی­باشد؛ بل می­خواهم در حیطه کار و وظیفه­ای که انجام می­دهم این نکتۀ دریافته را لحاظ نموده و خود مصداقی برای همین آشفتگی نباشم. بر این اساس سعی در کرداری عملی از جانب خویش و کاربست این طرز تفکر در روال اندیشه ­ورزی “فرهنگ جامعه” از زاویه­ای کاربردی و عملی از سوی دست ­اندرکاران آن داریم. در این راستا شایسته و بایسته است که به مسائل و موضوعات مربوط به حوزه‌­های انسانی از جمله تاریخ، جامعه­‌شناسی، فلسفه، سیاست، فرهنگ، اقتصاد، هنر و زوایای گوناگون هر یک به صورت مبسوط از طرف متخصص و عالم مربوطه پرداخته شود. و ما در صدد این می­باشیم. البته این نکته­ها نباید تناقضی با مطالعات بین­رشته­ای و تلفیقی به ذهن متبادر کند؛ که ضرورت مطالعات بین­ رشته­ای از درک همین چلنج­ ها حاصل گشته است و راهکاری برای فائق آمدن بر این کاستی­ هاست و فلسفه­ای بس عمیق درخود نهفته دارد.

منطق مطروحه ما را بر آن می­دارد که به تاریخ خویش و اتفاقات رخداده در آن بسان پدیده نگریسته و از زوایای مختلفِ علوم مربوط به انسان، در شناخت چرایی و چگونگی این پدیده­ ها کوشیده و در شناخت ماهیت آن­ها جهد نماییم. چراکه از دیدگاه ما تنها در اینصورت است که پرداخت به یک مساله دارای ارزش بوده و قابل دفاع خواهد بود؛ در غیر اینصورت باری به هرجهت بوده و ثمری جز اتلاف وقت و انرژی دربر نخواهد داشت. و در این رابطه راهی جز بررسی مساله از زوایای گوناگون و بصورت تخصصی وجود مدارد. از طرفی ادامه چنین مسیری از آنجا دشوار می­گردد که یا متخصصان رشته به معنای واقعی متخصص وجود ندارد یا اینکه در کنار ما نیستند. و یا در صورت عدم صدق دو دلیل مذکور، تمایل به ورود در پدیده­ های مورد نظر ما ندارند که مجال طرح دلایل آن در این گفتار نیست و در فرصتهای آتی به آن ورود خواهم کرد. علی ایحال با وجود تمام موانع این چنینی ما مصمم به طی طریق خویش هستیم و در این راه تا جایی که در توانمان باشد از نخبه ­ها و صاحب­ نظرهای بی­ طرف هرکجا که باشند اعم از نوشته­ های دوستان اطرافمان یا اندیشمندان آنسوی دنیا از طریق ترجمه مبادرت به تجزیه و تحلیل پدیده­ها خواهیم نمود. حتی اگر چنین امری نیز ممکن نشد، زاویه­‌ای را بسته نگه خواهیم داشت تا در فرصت مقتضی از آن زاویه نیز نگریسته شود و بعدی دیگر باز گردد ولی به هیچ عنوان از نگاهی سو دار و تنگ نظرانه، صرفاً به حکم اینکه از تمام بعدها به مساله نگریسته شود، بهره نخواهیم برد. در این راستا اندیشمندانی را که در این وانفسا به بازنمایی درست اتفاقات، و رمزگشایی از تاریخ زیسته یاری می ­رسانند و بدور از حب و بغض  و تنها بر مبنای منطق علمی و وجدان اندیش‌مندیشان مسائل را تحلیل می­ نمایند، عزیزتر از جانمان شمرده و منت­دارشان هستم. هرچند که تمام تلاشمان در این اثنا قادر به ارائه گوشه­ای از واقعیات نخواهد بود ولی در این راه تمام سعی خود را خواهیم کرد تا چه قبول افتد و چه در نظر آید!

بیر گؤرۆش یاز

ایمئیل یایینلانمایاجاق ایسته‎نیله‎ن بوشلوقلار خاللانمیشدیر *